دَمه – قسمت سوم: خیلی دور، خیلی نزدیک
این قسمت دربارهی مهاجرت و دلتنگی آدمهاست.
مهاجرت فقط عوض کردن شهر و کشور نیست، یه جابهجایی عمیق درونیه؛ جدایی از ریشهها، خانواده، دوستها و خاطرات. آدمی که میره، همیشه یهجور غربت رو با خودش حمل میکنه؛ غربتی که هم دوریش رو فریاد میزنه و هم نزدیکی ریشهها رو یادآوری میکنه.
تو این اپیزود از صداها و روایتها میشنویم؛ قصههایی از آدمایی که رفتن و آدمایی که موندن. بین روز و شب، بین وطن و غربت، بین امید و دلتنگی.
--------
46:11
--------
46:11
خانه دوست کجاست؟
«خانهی دوست کجاست؟»
در این قسمت از “دَمه”، به مفهوم عمیق دوستی میپردازیم؛
رفاقتی که در لحظات ساده، به زندگی رنگ و بو میبخشد.
با روایت گرم سجاد افشاریان و صدای اختصاصی عادل فردوسیپور،
به عمق صداقت و لحظههایی میرویم که دوستی،
همچون چراغی در تاریکی، راه را روشن میکند.
--------
41:34
--------
41:34
عشق: راه پنهان
“دَمه، لحظهای میان تاریکی و سپیده، جایی که شب آرام آرام رنگ میبازد و امید، در سکوتی شگفتانگیز جان میگیرد. در این قسمت با عنوان عشق، راه پنهان، همراه با صدای روایتگر سجاد افشاریان، به سفری در لابهلای احساسات انسان میرویم؛ سفری از دیالوگهای سینما، نغمههای موسیقی، و زمزمههای دل. دَمه، نوید تولد دوبارهی عشق در میان سکوت و روشنایی است، جایی که هر واژه و هر نغمه، پلی به قلبها میزند.”
Dameh refers to the moments just before sunrise; a time when the sky is still dark but holds the promise of light. This name embodies a sense of beginning, freshness, and tranquility, symbolizing a time of silence and anticipation for the start of a new day.