🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت پنجم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:رستمِ بیچاره که به خاطر بلندپروازیهای شاه ایران مجبور شده بود بره توی هفتخان، تا اینجا سه خان پرماجرا رو رد کرده:🐎 خان اول: رستم خوابیده بود وسط نیزار، و رخش تنهایی با یه شیر غولپیکر جنگید و کُشتش — اونم بدون اینکه رستم حتی از خواب بیدار بشه!💧 خان دوم: رستم و رخش از تشنگی داشتن جون میدادن که یه ببر سفید کوچولو ظاهر شد و اونا رو به یه چشمه نجات داد.🐉 خان سوم: درست وقتی رستم کنار چشمه لم داده بود برای یه چرت، یه اژدهای غولپیکر سبز شد! رخش چندبار خواست بیدارش کنه، اما هر بار اژدها غیب میشد و رستم فکر میکرد رخش دچار توهم شده! آخر سر، اژدها رو دید، عصبانی پرید وسط میدون و با کمک رخش، حساب اژدها رو کف دستش گذاشت.حالا ببینیم در ادامه، چه خانهایی جلوی پای رستم سبز میشه…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یکبار بشنو!در «دیوان»، داستانهای شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز میشنوی؛ درست مثل یه قصهی جذاب که برات تعریف میکنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصههای تصویری و نقاشیهای ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامهای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
--------
23:23
--------
23:23
S4E4: ببعی بازیگوش.
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت چهارم🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:کیکاووس بدبخت افتاده بود ته یه سیاهچال، کور و بیتخت و تاج، و مدام خودش رو ملامت میکرد که چرا گوش به حرف نزده!از اون طرف، یه کودکسرباز زرنگ با هزار دوز و کلک خبر زندانی شدن شاه رو درآورد و خودش رو رسوند به زابل. زال و رستم خبردار شدن.زال یهکم غر زد که: «دیدی گفتم نرو؟!» ولی بعدش گفت: «الآن وقت غر زدن نیست، باید نجاتش بدیم.»سریع رستم رو صدا کرد: «پسر جان، وقت دیوسابی رسیده!»رستم هم سوار رخش شد، با دعای مامان و باباش راه افتاد.وسط راه گرسنه شد، یه گور شکار کرد، کباب زد و شکم رو پر کرد. بعد هم گذاشت رخش حسابی علف بخوره و خودش رفت یه چرتی بزنه…اما خبر نداشت این نیزاری که رفته توش، خونهی یه شیر خفن و عصبانیه! 🦁🔥اولین خان رستم همینجا شروع میشه…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یکبار بشنو!در «دیوان»، داستانهای شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز میشنوی؛ درست مثل یه قصهی جذاب که برات تعریف میکنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصههای تصویری و نقاشیهای ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامهای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
--------
24:55
--------
24:55
S4E3: پسر شجاع.
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت سوم 🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:زال از زابل بلند شد اومد به دربار کیکاووس که یهکم عقل این شاه تازهکار رو سر جاش بیاره.با احترام و کلی تعارف نشست روبروش، از تجربه پادشاههای قدیم گفت، از خطرهای مازندران گفت… خلاصه مثل یه آدم منطقی خواست منصرفش کنه.ولی کیکاووس؟ توی دنیای خودش بود! خودشو بالاتر از فریدون و کیقباد میدید و فکر میکرد اومده برای قهرمانبازی!زال ناامید برگشت، و کیکاووس هم با لشکرش راه افتاد به سمت مازندران.اولش یهکم غارت و آتیش و کشتار راه انداختن، اما وقتی خبر رسید به شاه مازندران، اونم دیو سپید و ارژنگ دیو رو فرستاد سراغشون!نتیجه؟ دیو سپید خیلی راحت با جادو و حقههاش، لشکر ایران رو تارومار کرد. کلی کشته دادند و خود کیکاووس و یه مشت از اطرافیانش کور و اسیر، تقدیم شاه مازندران شدند!حالا ببینیم بعدش چی میشه…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یکبار بشنو!در «دیوان»، داستانهای شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز میشنوی؛ درست مثل یه قصهی جذاب که برات تعریف میکنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصههای تصویری و نقاشیهای ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامهای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
--------
26:09
--------
26:09
S4E2: اکبرجوجه در مازندران.
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت دوم 🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:بعد از کلی جنگ و خونریزی، بالاخره ایران یه پادشاه درستوحسابی پیدا کرد: کیقباد!کیقباد اومد، اسطخر رو کرد پایتخت، صد سال هم مثل کوه حکومت کرد.اما خب، هر حکومتی یه روز تموم میشه… کیقباد هم بعد از صد سال رفت، و نوبت رسید به پسرهاش. از بین چهارتا پسر، کیکاووس به تخت نشست.کیکاووس؟ جوون خوشتیپ، خوشگذران و البته یهکم زیادی جاهطلب!تو یکی از همین مهمونیها، یه رامشگر از مازندران اومد و شروع کرد از سرسبزی و خوشی اون دیار تعریف کردن.کیکاووس هم که کلا دنبال بهونه برای لشکرکشی بود، همونجا تصمیم گرفت بزنه به دل مازندران و اونجا رو هم ضمیمه ایران کنه.بزرگان ایران دیدن این تصمیم یه جورایی دیوونهبازیه، نامه نوشتن به زال که: بیا این شاه تازهکار رو یهکم جمعوجور کن!و حالا زال داره از زابل راه میفته به سمت اسطخر…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یکبار بشنو!در «دیوان»، داستانهای شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز میشنوی؛ درست مثل یه قصهی جذاب که برات تعریف میکنم.📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصههای تصویری و نقاشیهای ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامهای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!
--------
26:13
--------
26:13
S4E1: جاه طلبِ پررو!
🎙️ دیوان – فصل ۴، قسمت اول🧵 خلاصه داستان قسمت قبلی:فصل قبل پر از تغییر پادشاه بود! اول منوچهر، بعد پسر شیطونش نوذر که با کاراش نزدیک بود تخت رو از دست بده، ولی سام هر بار اومد و اوضاع رو جمع کرد.اما خب همین بیثباتیها باعث شد پشنگِ تورانی به خودش بگه: «وقتشه!» و با پسرهاش، افراسیاب و اغریرث، حمله کنه به ایران. درست همون موقع، سام هم فوت کرد! 😬تورانیها پایتخت رو گرفتن، نوذر و کلی از بزرگان ایران رو اسیر کردن. ولی زال و قارن حسابی حال افراسیاب رو گرفتن. اونم از شدت عصبانیت، اول نوذر رو کُشت، بعد هم داداش خوشگل و عزیزدردونهش، اغریرث رو! 😳بعد از این ماجراها، به جای پسرهای نوذر، «زو» که ۸۰ سالش بود، شد پادشاه! اما خشکسالی همه رو ضعیف کرده بود، پس توران و ایران به صلح رسیدند.تا اینکه زو از دنیا رفت و تورانیها دوباره هوای جنگ کردن. این بار زال با کمک قارن و البته پسر چاق و چلهش رستم، کیقباد رو آورد روی تخت. ایران جون گرفت و توران رو پس زد تا مرزهاش. پشنگ هم که دید اوضاع خرابه، گفت: «آقا صلح جهانی بهتره!» و رفت سراغ قول و قرار.اما وسط همهی این ماجراها، افراسیاب بیچاره موند با یه عالمه کابوس از رستم و یه بابای شاکی که میگفت: «پسر، چرا اینقد خرابکاری میکنی؟!»و حالا ادامهی ماجرا…🎧 پادکست دیوان رو هر دو هفته یکبار بشنو!در «دیوان»، داستانهای شاهنامه رو از اول تا آخر با زبان ساده، امروزی و طنزآمیز میشنوی؛ درست مثل یه قصهی جذاب که برات تعریف میکنم.اینم لینک پادکست داروگ که توی این قسمت معرفی کردم: Castbox : لینک داروگ در کستباکسقسمت 39ام : گابریل گارسیا ماکز/ صد سال تنهایی📌 دیوان رو بشنو روی پلتفرم دلخواهت:Castbox: https://castbox.fm/channel/id6303699Apple Podcasts: https://podcasts.apple.com/de/podcast/id1771702282Spotify: https://spotify.link/diwan📺 ویدیوی همین قسمت رو در یوتیوب ببین:کانال یوتیوب «دیوان» رو دنبال کن تا خلاصههای تصویری و نقاشیهای ۵۰۰ ساله شاهنامه طهماسبی رو از دست ندی.🔗 https://www.youtube.com/@Diwan-podcast📱 اینستاگرام دیوان:@diwan.podcast💬 تو هم مثل ما عاشق شاهنامهای؟نظرت درباره این قسمت رو برام بنویس یا توی اینستاگرام دیوان پیام بده!